کد مطلب:318526 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:346

اوضاع سیاسی و فرهنگی عصر موسوی
دولت عباسی



گروههای مختلف فكری و سیاسی چون شیعیان، عباسیان و خوارج با امویان مخالف بودند و مخالفت گروههایی چون شیعه امامیه به سالهای آغازین عصر خلافت می رسید. به شهادت رساندن امامان شیعه موج خشم و نفرت را در میان شیعیان به حركت درآورده بود و گاه این حركتها به صورت قیامهایی علیه خاندان اموی خودنمایی می كرد.



عباسیان كه به صورت خزنده حیات سیاسی خود را در دوره خلافت امویان شروع كرده بودند با دو پشتوانه دینی و دنیایی حكومت را به دست گرفته و احزاب مدّعی را یكی پس از دیگری بركنار كردند. سابقه دنیایی آنها، اتكاء به سابقه اشرافیت قریشی بود كه ریشه در پیمان سیاسی و تجاری یك قرن گذشته اعراب داشت و سابقه دینی آنها، اتصال به خاندان نبوت و وراثت فاطمی و علوی بود كه در دل مردم مؤمن حجاز و عراق و یمن و ایران ریشه دوانده بود.



عباسیان از خاندان عموی پیامبر، «عباس» بودند و از خاندان مكیّ «هاشم» محسوب می شدند، به همین سبب ادعای حقانیت خود را بر خلافت در چشم مؤمنان می آراستند، حال آن كه بنی امیّه از این امتیاز محروم بودند. با این همه پس از استقرار حكومتشان با علویان همان رفتاری را نمودند كه پیش از آنها خاندان اموی كرده بود.



خلفای معاصر حضرت معصومه علیها السلام



حضرت فاطمه معصومه علیها السلام، دخت گرامی امام موسی كاظم علیه السلام در سال 173 هجری تولد یافت و دولت عباسی از سال 132 هجری با به خلافت رسیدن ابوالعباس سفّاح به وجود آمده بود و تا سال 656 هجری ادامه داشت. از این رو تمامی حیات حضرت معصومه علیها السلام در دوره خلافت عباسیان بوده، بر خلاف امام كاظم علیه السلام كه زوال حكومت اموی را شاهد بوده است. خلفای عباسی معاصر حیات حضرت معصومه علیها السلام به قرار زیر است:



1 - هارون الرشید



2 - امین



3 - مأمون



علامه سید جعفر مرتضی عاملی گوید: «عباسیان ناگزیر بودند كه میان انقلاب خود و اهل بیت خط رابطی ترسیم كنند به چند دلیل:



نخست: آن كه بدین وسیله توجه فرمانروایان را از خویشتن به جای دیگر منصرف می ساختند.



دوم: آن كه مردم بیشتر به آنان اعتماد می كردند و از پشتیبانیشان برخوردار می گردیدند.



سوم: آن كه دعوت خود را بدین وسیله از ابتذال و برانگیختن شگفتی مردم می رهانیدند.



چه اینان در سرزمینهای اسلامی آنچنان از شهرت كافی برخوردار نبودند و مردم نیز برای هیچ یك از آنان، بر خلاف علویان حق دعوت و حكومت را نمی شناختند. از این رو با وجود علویان، دعوت عباسیان اگر به سود خودشان آغاز می شد امری فریب آمیز و باور نكردنی می نمود.



چهارم: آن كه می خواستند اعتماد علویان را نیز به خود جلب كنند و این از همه برایشان مهمتر بود. چه می خواستند، بدین وسیله رقیبی در میدان تبلیغ و دعوت نداشته باشند و نمایش اینكه دارند، به نفع علویان تبلیغ می كنند، خود آنان را از تحرّك باز دارند».(1)



در عصر امام صادق علیه السلام ایشان مخالفت خود را با دستگاه عباسی اعلام كرد و بدین وسیله رشته سیاست را از دست خلیفه وقت خارج ساخته، خشم وی را به جان خرید. امام صادق علیه السلام پس از استواری حكومت منصور در جواب سؤال وی كه چرا به دربار عباسی رفت و آمد نمی كند فرمود:



ما كاری نكرده ایم كه به جهت آن از تو بترسیم و از امر آخرت پیش تو چیزی نیست كه بدان امیدوار باشیم و این مقام تو در واقع نعمتی نیست كه آن را به تو تبریك بگوییم و تو آن را مصیبتی برای خود نمی دانی كه تو را دلداری بدهیم پس پیش تو چكار داریم(2)



حكومت بر سرزمین پهناور اسلامی چنان منصور را مغرور كرده بود كه مبانی سیاسی خلافت عباسی را به فراموشی سپرد و پیشوای علویان و امام شیعیان را به شهادت رساند.



قیام علویان



موضعگیری امام صادق علیه السلام و عكس العمل منصور، علویان را با فتنه سیاست بازان عباسی آشنا ساخت و پرده از پنهانكاری آنها برداشت. از این رو قیام علویان در عصر موسوی رو به اوج نهاد و مخالفت با خلافت عباسی فراگیر شد. برخی از قیامهای عصر عباسی به قرار زیر است:



1 - قیام محمد بن عبدالله محض (عصر امام صادق - 145 ه )



2 - قیام ابراهیم بن عبدالله محض (عصر امام صادق - اول رمضان 145 ه )



3 - فراخوانی علی بن عباس بن حسن (عصر موسوی)



4 - قیام فخ به رهبری حسین بن علی بن حسن مثلث (عصر موسوی، 169ه )



در قیام فخ برخی از شخصیتهای هاشمی و غیر هاشمی به شهادت رسیدند و بعضی چون «یحیی بن عبدالله بن حسن» و «ادریس بن عبدالله بن حسن» به ایران و مصر رفتند تا به خونخواهی رهبر قیام فخ قیامهای دیگری برپا دارند. هر چند یحیی در كار خود توفیق نیافت و پس از هجرت به منطقه «دیلم» به بغداد فراخوانده شد و به شهادت رسید.(3) ولی ادریس از مصر به مراكش رفت و حكومت ادریسیان را بنا نهاد كه تا دو قرن دوام آورد.(4) حكومتی كه به قول محمد جواد مغنیه نخستین حكومت شیعه شناخته شد.(5)



موقعیت علمی و منابع مالی قیام كنندگان



عموم رهبران قیام در عصر موسوی و برخی از پیروان آنها از شاگردان مكتب امام صادق علیه السلام و شخصیتهای برجسته علمی مذهبی عصر خود بودند كه به پارسایی زندگی می گذراندند.



فهرست شماری از شخصیتهای انقلابی مكتب جعفری به ترتیب زیر است:



1 - ابراهیم بن عبدالله محض(6)



2 - محمد بن عبدالله محض(7)



3 - حسین علی، رهبر قیام فخ(8)



4 - سلیمان بن عبدالله(9)



5 - یحیی بن عبدالله بن حسن، صاحب دیلم و مرد شماره 2 قیام فخ(10)



6 - ادریس بن عبدالله بن حسن، پایه گذار حكومت ادریسیان(11)



با توجه به این نكته كه قیام كنندگان عصر موسوی خود از عالمان دینی محسوب می شدند كه مكتب امام معصوم را درك كرده، از آن بهره برده و آنگاه اقدام به قیام علیه عباسیان نموده بودند و تأیید آنها چون قیام فخ و گسترش آیین وكالت و پذیرش هدایای خلفای جور از سوی امام كاظم علیه السلام، ما را به این نكته هدایت می كند كه منابع مالی قیام كنندگان علاوه بر غنایم جنگی، كمكهای مالی امام بوده است.



شیخ صدوق نقل می كند زمانی كه امام كاظم علیه السلام نزد هارون الرشید حاضر شده هارون غضب خود را پنهان كرد و به دلجویی امام پرداخت و پرسید: چرا به دیدار ما نمی آیی؟ امام فرمود: پهناوری كشورت و دنیا دوستی تو مانع از آن می شود.



پس از آن هارون الرشید هدایایی به آن حضرت داد و امام در رابطه با قبول هدایا فرمود: «به خدا قسم، اگر من در فكر تزویج افراد مجرد خاندان ابوطالب نبودم كه تا نسل او برای همیشه قطع نشود، هرگز این هدایا را نمی پذیرفتم».(12)



از طرفی وقتی ائمه طاهرین علیهم السلام می خواهند اصحاب خود را توثیق نمایند از عبارت «حزب آبائی» و «من حزبنا» استفاده می كنند. چنانكه امام رضاعلیه السلام در توثیق اسماعیل بن خطاب و صفوان بن یحیی فرمایند: «رحم الله اسماعیل بن الخطاب، رحم الله صفوان، فانهما من حزب آبائی و من كان من حزبنا ادخله الله الجنة».(13)



به سبب اینكه قیام كنندگان ولایت ائمه طاهرین علیهم السلام را پذیرفته و ائمه پیروی آنها را تأیید كرده اند، در ردیف افراد حزب آنها، كه همان حزب الله(14) است داخل شده اند. پیشوایان دینی نیز سرپرستی آنها را پذیرفته و منابع مالی آنها را هم تأمین می كنند. از این رو امام كاظم علیه السلام حتی هدایای خلفای جور را می پذیرد تا به خاندان ابوطالب رساند، خاندان پرشور شیعه ای كه قیامهای عصر موسوی را برپا می نمایند.



وكلا و كارگزاران امام كاظم علیه السلام



امام كاظم علیه السلام برای سامان بخشی به نظام فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه شیعه و انسجام امت اسلامی، وكلا و كارگزارانی را در مناطق مختلف كشور پهناور اسلامی قرار داده بود تا جهان تشیّع در زیر لوای سازماندهی واحد با امام علیه السلام در ارتباط باشند. این ارتباط موجب می شد تا امام بتواند به سؤوالات مستحدثه پاسخ گوید، مسائل مالی چون پرداخت وجوهات از طریق وكلا به آسانی صورت پذیرد و نظام اقتصادی شیعیان سامان یابد. برخی از این وكلا كه از اصحاب خاص امام كاظم علیه السلام شمرده می شوند، به قرار زیر هستند:



1 - اسامة بن حفص(15)



2 - ایوب بن نوح(16)



3 - نضر بن قابوس(17)



4 - عبدالرحمن بن حجّاج(18)



5 - عبدالله بن جندب بجلی(19)



6 - علی بن مهزیار(20)



7 - علی بن یقطین(21)



شهر آرمانی غدیر



با توجه به توسعه سازمان وكلا در عصر موسوی و قیامهای مورد تأیید مقام ولایت، هارون الرشید و دستگاه خلافت بیمناك شدند. آنها می دانستند كه امام هارون را غاصب خلافت پیامبر و زمامداری جهان اسلام می داند و اگر توان براندازی حكومت عباسی را داشته باشد، در آن تأمل نخواهد كرد و با براندازی دولت عباسی، حكومت اسلای بر مبنای اصول تعیین شده در فلسفه سیاسی اسلام را بنا خواهد نهاد.



قیام های پی درپی علویان نظام پوشالی عباسی و شعارهای دروغین رژیم سفاك هارونی را بر ملا ساخته بود و سازمان وكلا این فرصت را می داد تا امام برای آینده جهان اسلام اندیشه كند و در صدد مقابله با عباسیان برآید.



هارون در طی جلسات متعدد مسائلی را با امام كاظم علیه السلام در میان نهاد تا از اندیشه سیاسی امام آگاهی یابد. روزی به آن حضرت گفت: حاضر است «فدك» را به او برگرداند. امام فرمود: در صورتی حاضرم فدك را تحویل بگیرم كه آن را با تمام حدود و مرزهایش پس بدهی!



هارون پرسید: حدود و مرزهای آن كدام است؟



امام فرمود: اگر حدود آن را بگویم هرگز پس نخواهی داد.



هارون اصرار كرد و سوگند یاد نمود كه این كار را انجام خواهد داد.



امام در تعیین حدود آن فرمود: حدّ اوّلش: عدن، حدّ دوم آن: سمرقند، حدّ سوم: افریقا و حدّ چهارم آن نیز مناطق ارمنیه و بحر خزر است.



هارون كه با شنیدن هر یك از این حدود، تغییر رنگ می داد و به شدّت ناراحت می شد، نتوانست خود را كنترل كند و با خشم و ناراحتی گفت: با این ترتیب چیزی برای ما باقی نمی ماند! امام كاظم علیه السلام فرمود:



می دانستم كه نخواهی پذیرفت و به همین سبب از گفتن آن امتناع داشتم.(22)



امام مجموع قلمرو اسلامی را حدود فدك معرفی كرد و با این بیان مشروعیت امامت و رهبری اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و تصاحب غاصبانه آن از سوی خلفا را بر ملا ساخت.



روزی دیگر هارون، امام موسی كاظم علیه السلام را كنار كعبه دید، رو به امام كرده و گفت: «تو هستی كه مردم پنهانی با تو بیعت كرده، تو را به پیشوایی برمی گزینند؟» امام فرمود:



«انا امام القلوب و انت امام الجسوم».(23)



«من امام دلها هستم و تو پیشوای تن هایی».



زندانی شدن و شهادت امام كاظم علیه السلام



امام كاظم علیه السلام در زمان خلافت هارون دو بار زندانی شد. مدت زندانی شدن آن حضرت در مرتبه اول مشخص نیست ولی در مرتبه دوم از سال 179 تا 183 هجری قمری یعنی مدت چهار سال در زندان بود كه به شهادت ایشان منجر شد.



تأكید رسول اكرم صلی الله علیه وآله وسلم بر اینكه امام حسن و امام حسین علیهما السلام فرزندان اویند، موجب شكوه و عظمت اهل بیت علیهم السلام در میان مسلمانان شد. چنان كه روایات زیادی درباره نهادی شدن بزرگداشت اهل بیت علیهم السلام در جوامع روایی شیعیان و اهل سنت آمده است. از جمله حدیث ثقلین و حدیث سفینه كه از طریق دهها راوی نقل شده است.



عباسیان در مقابل این مقام الهی اهل بیت علیهم السلام كه شایستگی آنها را برای امامت و خلافت به اثبات می رساند، خود را بنی اعمام رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم دانسته و اینگونه استدلال می كردند: زمان رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم، عباس عموی او زنده بود و با وجود او حقّی برای فرزندان عموهای دیگر رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم باقی نمی ماند. حال آن كه شیعه برای اثبات امامت هرگز به قانون وراثت توجهی نداشت. بلكه نصوص وارده از پیامبرصلی الله علیه وآله و امام سابق در رابطه با تعیین امام بعدی را شرط امامت ائمه اثنی عشر می دانست. دولت عباسی سعی داشت حسنین و فرزندان آنها را، فرزندان علی بن ابیطالب علیه السلام قلمداد نمایند و اذهان مردم را از اهل بیت علیهم السلام به خود متوجه سازند.



ابن اثیر سبب زندانی شدن امام كاظم علیه السلام را اینگونه نقل می كند:



هارون الرشید در رمضان 179 ه .ق به مقصد حج عمره به مكه می رفت كه در سر راه خود به مدینه آمده و وارد روضه رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم شد پس از زیارت مرقد مطهر برای جلب توجه مردم در رابطه با نسب خویش به رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم این چنین سلام داد: «السلام علیك یا رسول الله یابن عمّ؛ سلام بر تو ای رسول خدا، ای پسر عمو». در این هنگام موسی بن جعفرعلیهما السلام كه در آن مجلس حاضر بود، پیش آمده و خطاب به رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «السلام علیك یا أبة؛ سلام بر تو ای پدرم». با شنیدن این سخن رنگ از رخسار هارون پریده و خطاب به امام كاظم علیه السلام گفت: «هذا الفخر، یا اباالحسن جدّا» به واقع این مایه افتخار است یا اباالحسن، و سپس دستور توقیف آن حضرت را صادر كرد.(24)



امام از زندانی به زندان دیگر انتقال یافت و به سبب فضایل اخلاقی زندانبانان را تحت تأثیر قرار داد تا در بیست و پنجم رجب سال 183 هجری قمری در زندان سندی بن شاهك به شهادت رسید.(25) و در باب التین بغداد مقبره قریشی ها به خاك سپرده شد.



حضرت معصومه علیها السلام در عصر شهادت پدر



حضرت فاطمه معصومه علیها السلام در سال 173 هجری قمری به دنیا آمد و حضرت امام موسی كاظم علیه السلام 183 هجری به شهادت رسید، از این رو حضرت معصومه علیها السلام در عصر شهادت پدر بزرگوارش ده سال و برادر ارجمندش حضرت امام رضاعلیه السلام سی وپنج سال داشتند. در میان خاندان طهارت و امامت فرزندان توسط بزرگان خانواده آموزش داده می شدند و علوم الهی را از پدر، مادر و برادر فرا می گرفتند. در عصر موسوی نیز این سیره حسنه ادامه داشت و حضرت معصومه علیها السلام از همان دوران كودكی به آموزش علوم دینی می پرداخت. استعداد ذاتی، طهارت روح و برخورداری از استادان معصوم كه از علوم الهی بهره وافی دارند، وی را به مرحله ای از كمال علمی رساند كه روزی جمعی از شیعیان وارد مدینه شدند و تعدادی پرسش در نامه ای نوشته و به خاندان امامت بردند. حضرت موسی بن جعفرعلیهما السلام در سفر بود و امام رضاعلیه السلام در مدینه تشریف نداشت. هنگامی كه آن گروه از مدینه قصد عزیمت داشتند، از اینكه خدمت امام رضاعلیه السلام نرسیده بودند و دست خالی بدون پاسخ به سؤالات علمی و دینی خویش به وطن برمی گشتند، بسیار اندوهگین بودند.



حضرت فاطمه معصومه علیها السلام كه در آن ایام هنوز به سن بلوغ نرسیده بود، از مشاهده غم و اندوه آنان متأثر شده و پاسخ پرسشهای آنان را نوشت و به آنها عنایت فرمود. آنان نیز مدینه را با سرور و شادی ترك كردند، در بیرون مدینه با امام كاظم علیه السلام مواجه شده و واقعه را به اطلاع حضرت رساند و دستخط حضرت معصومه علیها السلام را به امام ارائه دادند. حضرت امام كاظم علیه السلام پس از مطالعه جواب سؤوالات، شادی و ابتهاج خود را با این جمله بیان فرمود: «فداها ابوها؛ پدرش به فدایش».(26)



از این رو حضرت معصومه علیها السلام در عصر رضوی علاوه بر اینكه از خاندان امام كاظم علیه السلام شناخته می شد، از بانوان دانشمند، محدثه و پارسای عصر خویش محسوب می گشت و با وجود ناآرامی ها و ناملایمات فراوان چهار روایت از آن بانوی مكرّمه به دست ما رسیده كه در محور اصول اعتقادی شیعه و تأكید به وصایت حضرت امیرالمؤمنین و تثبیت جایگاه غدیر در فرهنگ تشیّع است.(27)





1) الحياة السياسية للامام الرضاعليه السلام»، ص 35.

2) كشف الغمة»، ج 2، ص 208 و 209.

3) مقاتل الطالبين»، ص 428 - 437.

4) همان، ص 452 - 458، «طبعات سلاطين اسلام»، ص 29.

5) دولتهاي شيعه در طول تاريخ»، محمد جواد مغنيه.

6) معجم رجال الحديث»، ج 1، ص 111 و 112.

7) همان، ج 16، ص 261، 262.

8) رجال الطوسي»، رقم 56، ص 168، «معجم رجال الحديث»، ج 6، ص 41.

9) همان، رقم 71، ص 206، «معجم رجال الحديث»، ج 8، ص 274.

10) جامع الرواة»، ج 2، ص 332.

11) همان، ج 1، ص 76.

12) عيون اخبار الرضاعليه السلام»، ج 1، ص 76.

13) اختيار معرفة الرجال»، چاپ دانشگاه مشهد، ص 502، رقم 962، «معجم رجال الحديث»، ج 9، ص 131، رقم 5923.

14) مائده / 55، 56.

15) رجال الطوسي»، ص 344، رقم 31، «اختيار معرفة الرجال»، ص 453، رقم 857.

16) الفهرست» للطوسي، ص 40، رقم 59.

17) كتاب الغيبة»، شيخ طوسي، ص 347.

18) همان، ص 348.

19) همان.

20) اختيار معرفة الرجال»، ص 548 و 549، رقم 1038، «مسند الامام الكاظم عليه السلام»، ج 3، ص 473.

21) همان، ص 433، «الفهرست» للطوسي، ص 116، 117، رقم 390.

22) شيخ طوسي در كتاب الغيبة ص 352 از كسان ديگري چون «علي بن ابي حمزه بطائني»، «زياد بن مروان قندي» و «عثمان بن عيسي رواسي» نام مي برد كه از وكلاي امام كاظم عليه السلام بودند پيش آنها اموال زيادي بود كه پس از شهادت امام كاظم عليه السلام براي اينكه اموال را به امام رضاعليه السلام ندهند نسبت به امامت امام هفتم توقف كردند.

23) تذكرة الخواص»، ص 350، «مقاتل الطالبين»، ص 350، «مناقب آل ابي طالب»، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 320.

24) الصواعق المحرقه»، ص 204.

25) الكامل في التاريخ»، ج 6، ص 164، و نيز رجوع كنيد به: «احتجاج»، ج 2، ص 165، «روضة الواعظين»، ص 354 - 355، «الصواعق المحرقه»، ص 204، «مراة الجنان»، ج 1، ص 359، علل مؤثر ديگري نيز در اين خصوص آمده است.

26) تاريخ اهل البيت»، ص 82.

27) كريمه اهل بيت»، ص 170 و 171 به نقل از حاج سيد نصر الله مستنبط داماد آيةالله خويي، به نقل از «كشف اللئالي» تأليف ابن العرندس متوفي حدود 840 هجري قمري نسخه خطي اين كتاب در كتابخانه شوشتريهاي نجف اشرف موجود است.